حمید گرجی
ژانویه 12, 2014 · ویرایش شد ·
بیا گویم برایت داستانیز همکاران خوب و پر معانی
اداری از همه پر بارتر دان. که مردان و نش جاودانی
ببینی جانفدا و صادقی را .همی هوشنگ و محسن ؛ گلمکانی
مهندس ناصری تنها نشسته. کنارش خادم شیخ بهایی
فروش و ناطقی در یک کنارند. حسینیان کنار بخش مالی
ته سالن ببینی زنده دل را کنارش واحد سرد اداری
ببین اکنون تو تولید و کسانش. که محرومند از هر پشتبانی
مدیرش هم مجرد هم جوانست. صبور و خوشگل همچون اسمعیلی
امیر خرمی آن تازه داماد که بوده سرپرست خط رانی
کنون همراه یاران جوانش شده سازنده ی کنسرو خالی
چه گویم من ز ارباب فضیلت. همه دانند کیست او ذولفقاری
ز گیر واحد کیفی چه گویم چو دربندی و گرمای بخاری
دمای هر چه باشد را بگیرند . بگویند این کم است حتی نهایی
چروک درب قوطی را ببینند به قلاب سرش هم گریه زاری
حسام و رکنی و خندان حسینیز همکاران خوب شهریاری
به فنی چون رسیدی چشم برگیر که ترکیب بد گرجی نبینی
حبیب و هادی و محمود و فرزاد . ز هر کس کل تر است آن هم حلیمی
امیر جرجانی همراه عیالش .برفتند از دیار خشک و خالی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت رسمی شهید علی میرعلیزاده کاشت مو و ابرو Roland ساخت انواع تجهیزات آشپزخانه صنعتی و رستوران آسانسور و بالابر- تاسیسات مکانیکی سطل آشغال فکر youmovise دانشگاه آزاد اسلامی - تهران مرکزی - بابک وزیری کاربردي ترين ضدعفوني هاي صنعتي و خانگي لو یا تان